Blog . Profile . Archive . Email  


narcissus

گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی میشود که با آن زندگی می کنیم
گاه یک نگاه آنچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق آنقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم

نوشته شده در دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:,ساعت 9:5 بعد از ظهر توسط mahsa| |

یادم باشد امشب بعضی
از آرزوهایم را
دم در بگذارم
تا رفتگر ببرد
بیچاره او...
مابقی را هم نقدا با خود
به گور میبرم
مابقی همان آرزوی باتو بودن است
نترس!
حتی آرزوی داشتنت
راهم به کسی نمیدهم

 

نوشته شده در پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:,ساعت 10:25 بعد از ظهر توسط mahsa| |

فاصله گرفتن از آدمهایی که دوستمان دارن بی فایده است , زمان به ما نشان خواهد داد که جانشینی برای آنها وجود ندارد ...

                                                                             گوته

نوشته شده در سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:,ساعت 9:21 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

خسته ام ،
خسته از روز های تکراری که بی صدا می آیند و می روند ، بدون لحظه ای درنگ !
خسته ام ،
خسته از شالیزار هایی که دیگر بوی مهربانی نمی دهند .
از ماهی هایی که به تنگ کوچکشان دلبسته اند .
خسته ام ،
خسته از نسیمی که بوی دلتنگی می دهد .
خسته ام ....

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1390برچسب:,ساعت 9:14 بعد از ظهر توسط mahsa| |

شکسپیر : عشق ، در واقع عذاب است، ولی محروم بودن از عشق مرگ است

نوشته شده در دو شنبه 27 فروردين 1390برچسب:,ساعت 1:56 قبل از ظهر توسط mahsa| |

درد من

 

 

درد مترسکی بود که عاشق پرنده ای مهاجر شده...

 

 

نه می شد در آغوشش بکشد و نه می توانست به دنبالش بپرد.

 

نوشته شده در یک شنبه 24 فروردين 1390برچسب:,ساعت 12:9 قبل از ظهر توسط mahsa| |


Power By: LoxBlog.Com