Blog . Profile . Archive . Email  


narcissus

متولدین فروردین ماه: دختریا پسر فرقی نمی كند، شما باید بدانید چون در ماه اول سال بدنیا آمده اید و كنكور ارشد در ماه آخر سال (اسفند) برگزار میشود، روز امتحان دیر از خواب بیدار میشوید، بعد در ترافیك گیر میكنید واحتمالاً از كوچه كه رد میشوید زنی با یك سطل آب كف از شما استقبال خواهد كرد (به عبارتی بدرقه) از تمام این مخاطرات كه بگذرید، جلوی حوزه امتحانی متوجه گم شدن كارت ورود به جلسه تان میشوید بنابراین توصیه میشود بیخود دنبال دردسر نروید و از هرگونه تلاشی برای رسیدن به مقاطع بالاتر دانشگاهی خودداری كنید!


متولدین اردیبهشت ماه:
اول، قدم نورسیده را به مامان و بابا تبریك میگوییم. تو اگر دختر باشی، اسمت یا نیره است یا حكمیه و اگر پسر باشی اسمت یا هوخشتره است یا آریوبرزن (البته گوسفندان اسمهای دیگری هم دارند)، متولدین این ماه خیلی بیجنبه اند، آخر لزومی ندارد، به بقالی سر كوچه تان پز بدهی كه بعد از یازده سال فوق قبول شدهای، خبر قبولی را احتمالاً در مراسم خاكسپاری یكی از بستگان میشنوی و چنان قهقه های میزنی كه گوركن با بیل و صاحب عزا با دسته بیل به دنبالتان خواهند دوید.


متولدین خردادماه: همانطور كه از اسم ماه تولدتان پیداست، دچار درس خواندن افراطی از نوع طالبانی میباشید (همان خرخوان خودمان) دخترهای خردادی یك روز قبل از كنكور ارشد برایشان خواستگاری پیدا میشود (آنهم كچل پلاك لیزری نمره قبرس)، پس بهتر است كه دنبال بختشان بروند و فرصت را به پسرهای خردادی بدهند (كه برای پنجمین بار امتحان میدهند).


متولدین تیرماه:
یك خبر خوش به شما خواهد رسید. لطفاً جنبه داشته باشید، هیچ ربطی به كنكور ارشد ندارد چون هنوز دو سه ماهی تا امتحان باقی مانده، احتمالاً خبر دوقلو زاییدن گاو پدربزرگتان میباشد یا تصویب طرح افزایش وامهای دانشجویی. فعلاً بهتر است بیخیال فوق شوید. هروقت گاو پدربزرگتان تخم دوزرده گذاشت، آنوقت در امتحان شركت كنید. مطمئن باشید قبول میشوید.


متولدین مردادماه:
داوطلب گرامی ستاره بخت شما در دسترس نمیباشد. لطفاً جهت اطلاع بیشتر با دفتر نشریه یه چیزی بهتر، بخش طالعبینی و فالگیری، تماس بگیرید.


متولدین شهریور(خودم): اشتباه نكنیم باید رشته ی هنر باشید دختر یا پسر خوبم هیچ گنجی بهتر از یك تیپ عجیب و غریب و هیچ عزتی بالاتر از اینكه موهایت را دم اسبی ببندی، وجود ندارد. ناصحم گفت:«كه جز تیپ چه هنر داشت هنر؟» گفتم: ای ناصح عاقل هنری بهتر از این فوق به چه درد میخورد؟! مهم تیپه، كه آخرشی.


متولدین مهرماه: متولدین مهرماه، یا پسرند یا دختر(البته یك سری موجودات دیگر را هم شامل میشود، كه مد نظر ما نیستند)،دخترها بعد از گرفتن لیسانس در كارگاههای قالیبافی مشغول به كار خواهند شد و پسرها اگر پشتكار داشته باشند، به شاطر خوبی تبدیل میشوند. بنابراین خانمها در رشته فرش و آقایان در رشته بسكتبال در امتحان فوق قبول خواهند شد.


متولدین آبان ماه: تو احتمالاً یا ترانه پانزده سال داری و یا سكینه سانزده سال و یا اصغر یازده سال، پس توصیه میشود كه هر وقت به سن قانونی رسیدید، بروید سراغ این جور امتحانها، فعلاً شیرتان را بخورید.


متولدین آذرماه :ای جونممم..... عجب اختربختی دارید آذریها! پسرهای متولد آذر، روز امتحان عاشق میشوند و شكل خانه های سیاه پاسخنامه بیشباهت به قلب (نیزهاش فراموش نشود) نخواهد بودالبته نیاز به درس خوندن ندارن چون اذریها خیلی با هوشن واما خانمها شما در دانشگاه هوشنگ آباد سفلی در یك رشته نیمه پاره وقت شبانه با مدرك معادل، تحت نظر دانشگاه پیام نور (البته با گواهی iso هفت و هشت هزار) قبول خواهید شد. لابد توقع دارید تحویلتان هم بگیرند. (مواظب خودت باش نابغه!)


متولدین دی ماه:
دوست عزیز متأسفانه طالعتان خیلی بد است. شما یا شش سال پشت كنكور میمانید یا هشت سال. اگر شش سال پشت كنكور ماندید كه حتماً دوسال دیگر هم خواهید ماند و سال هشتم قبول میشوید، ولی روز اعلام نتایج دچار عارضه قبلی (منظور همان قلبی است) خواهید شد و جان به جان آفرین تسلیم خواهید كرد. با توجه به هزینه زیاد كفن و دفن خواهشمندیم روی دست پدر و مادر خرج نیندازید، ماه همین جوری شما را دكتر قبول داریم!!

متولدین بهمن ماه: متولدین این ماه باید قبل از اینكه صبح زود از خواب بیدار شوند، توی رختخواب نرمش سنگین انجام داده، بعد 35 دقیقه خمیازه بكشند (كمتر از حد اعتیاد) و مجدداً بخوابند. این كار را تا شب قبل از امتحان به مدت شش ماه انجام دهید تا روز امتحان بدون استرس، به سئوالات پاسخ دهید. قبولی شما را آن هم با رتبه تك رقمی تضمین میكنیم.


متولدین اسفند:
عزیز دلم، اسفند، بدترین زمان ممكن برای به دنیا آمدن است، ـ آخه، عزیز من،ماه قحطی بود ـ چون امتحان كارشناسی ارشد در این ماه برگزار میشود. پسرهای متولد اسفند، احتمالاً به واسطه ضعف در ریاضت پس از چند ترم آب خنك خوردن در پژوهشكدهی ماهانی به همان مدرك لیسانس راضی میشوند و دخترخانمها اگر كمتر سریالهای بیمزه تلویزیون را نگاه كنند، قبولی ارشد جلوی پای آنهاست، اگر نمیبینند به چشم پزشك مراجعه كنند.
نوشته شده در شنبه 2 مهر 1390برچسب:,ساعت 2:28 بعد از ظهر توسط mahsa| |

زن خودش را خوشگل میکند چون خوب فهمیده که چشم مرد تکامل یافته تر از عقل اوست.

 دوریس ري

نوشته شده در چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:40 قبل از ظهر توسط mahsa| |

چقدر عجیبه که تا وقتی مریض نشی کسی برات گل نمی آره

چقدر عجیبه که تا وقتی گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه

چقدر عجیبه که بی بهانه کسی هیچوقت برات هدیه نمی خره

 

 

چقدر عجیبه که تا وقتی فریاد نکنی کسی به طرفت بر نمی گرده

 

چقدر عجیبه که تا وقتی بچه نباشی کسی برات قصه نمی گه

 

چقدر عجیبه که تا وقتی بزرگ نباشی کسی به قصه ات گوش نمی ده

 

چقدر عجیبه که تا وقتی قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد

 

چقدر عجیبه که تا وقتی نمردی کسی تو رو نمی بخشه

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:20 قبل از ظهر توسط mahsa| |

اگه پسرا نبودن کي مامانا رو دق مي داد؟

اگه پسرا نبودن به کي مي گفتن اوا خواهر ؟

اگه پسرا نبودن کي شلوار کردي مي پوشيد بياد تو کوچه ؟

اگه پسرا نبودن کي مجنون مي شد ؟

اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش ؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کيو ضايع مي کرد؟

اگه پسرا نبودن کي خالي مي بست ؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چي مي خنديدن؟

اگه پسرا نبودن کي چرت وپرت مي گفت ؟

اگه پسرا نبودن کي زورگويي مي کرد ؟

اگه پسرا نبودن کي امامه ميذاشت سرش ؟

اگه پسرا نبودن کي کرم مي ريخت ؟

اگه پسرا نبودن
کي ابروهاشو بر مي داشت ؟

اگه پسرا نبودن دخترا کيو سر کار مي ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کيو تيغ مي زدن؟

اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ مي ياورد؟

اگه پسرا نبودن
کي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟
نوشته شده در شنبه 5 شهريور 1390برچسب:,ساعت 11:5 بعد از ظهر توسط mahsa| |


 

نوشته شده در شنبه 5 شهريور 1390برچسب:,ساعت 10:57 بعد از ظهر توسط mahsa| |

اگر کریستوفر کلمبوس ازدواج کرده بود ممکن بود هیچگاه قاره امریکا را کشف نکند چون بجای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک چنین سفر ماجراجویانه ای باید وقتش را به جواب دادن به همسرش در مورد سوالات زیر می گذراند:



- کجا داری میری؟


- با کی داری می ری؟

 

- واسه چی می ری؟

 

- چطوری می ری؟

 

- کشف؟

 

-برای کشف چی می ری؟

 

- چرا فقط تو می ری؟

  

- تا تو برگردی من چیکار کنم؟!

 

- می تونم منم باهات بیام؟!

 

-راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟

 

- بده لیستو ببینم!

 

- حالا کِی برمی گردی؟

 

- واسم چی میاری؟

  

- تو عمداً این برنامه رو بدون من ریختی? اینطور نیست؟!

 

- جواب منو بده؟

 

- منظورت از این نقشه چیه؟

 

- نکنه می خوای با کسی در بری؟

 

- چطور ازت خبر داشته باشم؟

 

- چه می دونم تا اونجا چه غلطی می کنی؟

 

- راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین؟!

 
 

- من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چیه؟

 

- مگه غیر از تو آدم پیدا نمی شه؟

 

- تو همیشه اینجوری رفتار می کنی!

 

- خودتو واسه خود شیرینی می ندازی جلو؟!

 

-  من هنوز نمی فهمم? مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده!

 

-چرا قلب شکسته ی منو کشف نمی کنی؟


 

- اصلا من می خوام باهات بیام!

 

- فقط باید یه ماه صبر کنی تا مامانم اینا از مسافرت بیان!

 

- واسه چی؟؟ خوب دوست دارم اونا هم باهامون بیان!

 

- آخه مامانم اینا تا حالا جایی رو کشف نکردن!

 

- خفه خون بگیر!!!! تو به عنوان داماد وظیفته!

 
  - راستی گفتی تو کشتی زن هم دارین؟

نوشته شده در شنبه 5 شهريور 1390برچسب:,ساعت 10:45 بعد از ظهر توسط mahsa| |

1-چرا راننده ها زیر بارون دلشون فقط برای زنها می سوزه؟

2- چرا استادها به دخترها بهتر نمره میدن؟

3- چرا بارون میاد، ترافیک میشه؟

4- چرا تو خونه  ۴٠متری ال سی دی ۵٢ اینچی میذارن؟

5-چرا به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن؟

6-چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟

7-چرا تو شهروند و هایپراستار و  چشم میدوزن به سبد همدیگه؟

8-چرا از تو ماشین پوست پرتغال می ریزن بیرون؟

9- 
چرا تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند چراغ میدن؟

10-  چرا وقتی می رن لباس بخرن بقیه مغازه ها رو هم نگاه می کنن؟

11-  چرا قبل از ازدواج دنبال پول طرف مقابلن نه اخلاقش؟
 
12-چرا بعد از ازدواج دنبال اخلاق طرف مقابلن نه پولش؟

13-چرا همه دوست دارن از این کشور برن؟

14- چرا اونهایی که رفتن می خوان برگردن؟

15-  چرا روز پدر همه لباس زیر کادو می خرند؟

16-چرا مردها روز زن فقط طلا و ادکلن کادو می خرند؟
 
17-چرا فیلم زیاد می بینن ولی کتاب نمی خونن؟

18-  چرا اونهایی که زبانشون خوبه هم فیلم رو با زیرنویس نگاه میکنن؟

19- چرا باجناقها هیچوقت از هم خوششون نمیاد؟

20-چرا زنها بچه برادرشون رو بیشتر از بچه خواهرشون دوست دارند؟

21- چرا پدر دخترها تو خواستگاری کمتر از همه حرف می زنن؟

22- چرا مراسم ختم ساعت ۴ بعد از ظهر تشکیل میشه؟

23- چرا زنها با اینکه قلبا زن زلیلیسم رو قبول ندارن ازش دفاع میکنن؟

24-  چرا زنها نمیتونن ماشین پارک کنن؟

25-چرا زنها تو هر مهمونی نباید لباس تکراری بپوشن؟

26-  چرا تو مهمونی اگه موز بخورن بی کلاسیه ولی سیب و پرتغال نه؟

27- چرا هر رابطه ای یا باید مخفی باشه یا به ازدواج ختم بشه؟

28 -چرا اگه دوستمون ماشین و خونه بخره ما چشمامون در میاد؟

29-چرا بچه ها همه خانوما رو خاله خودش میدونه ؟

30-  چرا با اینهمه شاعری که در طول تاریخ دارن شعر ترانه هاشون رو مریم حیدرزاده میگه

31-  چرا با موسیقی سنتی شون نمیشه رقصید؟

32- چرا سه تار سه تا تار نداره؟

33- چرا قرارداد کارمندی رو کارفرماها تنظیم میکنن؟

34- چرا اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای؟

35-  چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟

36-  چرا ترکها نمیتونن با هم فارسی صحبت کنن؟

37- چرا زنها وقتی ابرو بر می دارن روحیشون بهتر میشه؟(چه ربطی داره ابرو با روحیه؟)

38- چرا زنها لوازم ارایش رو روی شصتشون تست میکنن؟ چرا مثل کرم پشت دستشون نمی زنن؟

39- چرا زنها وقتی رژلب می زنن گردنشون رو به سمت آینه دراز می کنن؟

40-  چرا مردها فرق آرایش ۵٠ هزارتومنی با آرایش ١۵ میلیون تومنی رو نمیفهمن؟

41- چرا زنها ۲۵۶ رنگ رو با اسم بلدن درحالیکه در طبیعت ۱۰-۱۲ رنگ بیشتر وجود نداره؟
 
42-  چرا کادوهای عروسی رو یه روز بعد از عروسی (پاتختی) می دن؟

43- چرا داماد باید برقصه ؟

44-چرا موقع پخش صحبتهای رئیس جمهور زیرنویس تبلیغاتی نمی ذارن؟

45-  چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟

46- چرا وقتی یه چیزی خوبه میخایم صاحابش بشیم؟

47-چرا وقتی خانومها به تقاطع می رسن بجای ترمز رو گاز فشار میارن؟

48-چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟

49-چرا تو اتوبان دست انداز میذارن؟

50-چرا کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه؟

51-چرا پشت کامیونها شعر می نویسن ؟

52- چرا تو هر کوچه ای بجای یکی چندتا تکیه هست؟

53- چرا سر عقد عروس دفعه سوم میگه بله؟

54- چرا آدمها وقتی عکس میگیرن روپنجه بلند می شن؟

55- چرا با اینکه همه فضولند از فضولی بدشون میاد؟

56- چرا راننده تاکسی ها از همه بدتر رانندگی میکنن؟

57- چرا مردها ترجیح میدن گم شن اما آدرس نپرسن؟

59-  چرا با پیتزا دوغ نمیخورن؟

60- چرا مردها مناسبتها رو فراموش میکنن؟

61- چرا زنها سالوادور و فارسی ۱ رو از شوهراشون بیشتر میبینند؟

62-چرا انقدر حواست پرت شده که نفهمیدی از شماره ۳۲ بلافاصله پریدم شماره ۳۵؟

63- چرا انقدر ساده ای که الان رفتی دوباره بالا شماره ۳۲ تا ۳۵ رو دیدی؟ چرا به چشماتم شک داری ها ؟! چرا ؟!

 

نوشته شده در شنبه 5 شهريور 1390برچسب:,ساعت 10:3 بعد از ظهر توسط mahsa| |

متولدین فروردین ماه: دختر یا پسر فرقی نمی كند، شما باید بدانید چون در ماه اول سال بدنیا آمده اید و كنكور ارشد در ماه آخر سال (اسفند) برگزار میشود، روز امتحان دیر از خواب بیدار میشوید، بعد در ترافیك گیر میكنید واحتمالاً از كوچه كه رد میشوید زنی با یك سطل آب كف از شما استقبال خواهد كرد (به عبارتی بدرقه) از تمام این مخاطرات كه بگذرید، جلوی حوزه امتحانی متوجه گم شدن كارت ورود به جلسه تان میشوید بنابراین توصیه میشود بیخود دنبال دردسر نروید و از هرگونه تلاشی برای رسیدن به مقاطع بالاتر دانشگاهی خودداری كنید!


متولدین اردیبهشت ماه:
اول، قدم نورسیده را به مامان و بابا تبریك میگوییم. تو اگر
دختر باشی، اسمت یا نیره است یا حكمیه و اگر پسر باشی اسمت یا هوخشتره است یا آریوبرزن (البته گوسفندان اسمهای دیگری هم دارند)، متولدین این ماه خیلی بیجنبه اند، آخر لزومی ندارد، به بقالی سر كوچه تان پز بدهی كه بعد از یازده سال فوق قبول شدهای، خبر قبولی را احتمالاً در مراسم خاكسپاری یكی از بستگان میشنوی و چنان قهقه های میزنی كه گوركن با بیل و صاحب عزا با دسته بیل به دنبالتان خواهند دوید.


متولدین خردادماه: همانطور كه از اسم ماه تولدتان پیداست، دچار درس خواندن افراطی از نوع طالبانی میباشید (همان خرخوان خودمان)
دخترهای خردادی یك روز قبل از كنكور ارشد برایشان خواستگاری پیدا میشود (آنهم كچل پلاك لیزری نمره قبرس)، پس بهتر است كه دنبال بختشان بروند و فرصت را به پسرهای خردادی بدهند (كه برای پنجمین بار امتحان میدهند).


متولدین تیرماه: یك خبر خوش به شما خواهد رسید. لطفاً جنبه داشته باشید، هیچ ربطی به كنكور ارشد ندارد چون هنوز دو سه ماهی تا امتحان باقی مانده، احتمالاً خبر دوقلو زاییدن گاو پدربزرگتان میباشد یا تصویب طرح افزایش وامهای دانشجویی. فعلاً بهتر است بیخیال فوق شوید. هروقت گاو پدربزرگتان تخم دوزرده گذاشت، آنوقت در امتحان شركت كنید. مطمئن باشید قبول میشوید.


متولدین مردادماه: داوطلب گرامی ستاره بخت شما در دسترس نمیباشد. لطفاً جهت اطلاع بیشتر با دفتر نشریه یه چیزی بهتر، بخش طالعبینی و
فالگیری، تماس بگیرید.


متولدین شهریور: اشتباه نكنیم باید رشته ی هنر باشید
دختر یا پسر خوبم هیچ گنجی بهتر از یك تیپ عجیب و غریب و هیچ عزتی بالاتر از اینكه موهایت را دم اسبی ببندی، وجود ندارد. ناصحم گفت:«كه جز تیپ چه هنر داشت هنر؟» گفتم: ای ناصح عاقل هنری بهتر از این فوق به چه درد میخورد؟! مهم تیپه، كه آخرشی.


متولدین مهرماه:
متولدین مهرماه، یا پسرند یا
دختر (البته یك سری موجودات دیگر را هم شامل میشود، كه مد نظر ما نیستند)، دخترها بعد از گرفتن لیسانس در كارگاههای قالیبافی مشغول به كار خواهند شد و پسرها اگر پشتكار داشته باشند، به شاطر خوبی تبدیل میشوند. بنابراین خانمها در رشته فرش و آقایان در رشته بسكتبال در امتحان فوق قبول خواهند شد.


متولدین آبان ماه: تو احتمالاً یا ترانه پانزده سال داری و یا سكینه سانزده سال و یا اصغر یازده سال، پس توصیه میشود كه هر وقت به سن قانونی رسیدید، بروید سراغ این جور امتحانها، فعلاً شیرتان را بخورید.


متولدین آذرماه :
ای جونممم..... عجب اختربختی دارید آذریها! پسرهای متولد آذر، روز امتحان عاشق میشوند و شكل خانه های سیاه پاسخنامه بیشباهت به قلب (نیزهاش فراموش نشود) نخواهد بودالبته نیاز به درس خوندن ندارن چون اذریها خیلی با هوشن واما خانمها شما در دانشگاه هوشنگ آباد سفلی در یك رشته نیمه پاره وقت شبانه با مدرك معادل، تحت نظر دانشگاه پیام نور (البته با گواهی iso هفت و هشت هزار) قبول خواهید شد. لابد توقع دارید تحویلتان هم بگیرند. (مواظب خودت باش نابغه!)

متولدین دی ماه: دوست عزیز متأسفانه طالعتان خیلی بد است. شما یا شش سال پشت كنكور میمانید یا هشت سال. اگر شش سال پشت كنكور ماندید كه حتماً دوسال دیگر هم خواهید ماند و سال هشتم قبول میشوید، ولی روز اعلام نتایج دچار عارضه قبلی (منظور همان قلبی است) خواهید شد و جان به جان آفرین تسلیم خواهید كرد. با توجه به هزینه زیاد كفن و دفن خواهشمندیم روی دست پدر و مادر خرج نیندازید، ماه همین جوری شما را دكتر قبول داریم!!


متولدین بهمن
 ماه: متولدین این ماه باید قبل از اینكه صبح زود از خواب بیدار شوند، توی رختخواب نرمش سنگین انجام داده، بعد 35 دقیقه خمیازه بكشند (كمتر از حد اعتیاد) و مجدداً بخوابند. این كار را تا شب قبل از امتحان به مدت شش ماه انجام دهید تا روز امتحان بدون استرس، به سئوالات پاسخ دهید. قبولی شما را آن هم با رتبه تك رقمی تضمین میكنیم.


متولدین اسفند: عزیز دلم، اسفند، بدترین زمان ممكن برای به دنیا آمدن است، ـ آخه، عزیز من،ماه قحطی بود ـ چون امتحان كارشناسی ارشد در این ماه برگزار میشود. پسرهای متولد اسفند، احتمالاً به واسطه ضعف در ریاضت پس از چند ترم آب خنك خوردن در پژوهشكدهی ماهانی به همان مدرك لیسانس راضی میشوند و
دختر
خانمها اگر كمتر سریالهای بیمزه تلویزیون را نگاه كنند، قبولی ارشد جلوی پای آنهاست، اگر نمیبینند به چشم پزشك مراجعه كنند.
نوشته شده در جمعه 4 شهريور 1390برچسب:,ساعت 3:20 بعد از ظهر توسط mahsa| |

سال اول پسرها با کیف سامسونت به دانشگاه می آیند ولی سال آخر با خود هیچ چیز نمی آورند! ( حتی خودشان را!)
- سال اول همیشه برای نشستن در صندلی های جلو بین دانشجویان رقابت است ولی سال آخر برای نشستن در صندلی های عقب!
(یادش بخیر ترم 1!)
- سال اول پسرها دنبال دخترها ی دانشگاه هستند ولی سال اخر دختر ها دنبال پسرها!
- در سال اول همه گمشده ی خود را فقط در داخل ورودی خود جستجو می کنند ولی سال اخر همه گم شده ی خود را همه جا جستجو می کنند به جز ورودی خود!
- در سال اول پسر ها، دخترهای ورودی خود را ناموس خود می دانند ولی در سال آخر طفیلی خود!
- سال اول اکثر دخترها به علت چندش آور بودن حتی از کنار سرویس های بهداشتی دانشکده هم عبور نمی کنند ولی در سال اخر اکثر وقت خود را در جلوی آینه ی همان سرویس می گذرانند!
( طبقه1 ساختمان فنی!)
- در سال اول هر پسری که ازدواج کند بقیه پسر ها او را تیز و موفق می دانند و به حال او غبطه می خورند ولی در سال اخر هر پسری که ازدواج کند همه او را احمق و بیچاره می دانند و به حال او گریه می کنند!
- در سال اول اگر دختری به پیشنهاد ازدواج پسری جواب رد بدهد بقیه دخترها او را تحسین کرده و قهرمان ملی خود تلقی می کنند ولی در سال آخر اگر پسری پیدا شود که به یک دختر پیشنهاد ازدواج بدهد بقیه دختر ها آن دختر را تحسین کرده و قهرمان ملی تلقی می کنند!
- سال اول دخترها با چند جزوه و یک کیف کوچک برای مداد و خودکار به دانشگاه می آیند ولی سال آخر با یک کیف بزرگ محتوای آرایشگاه همراه!
- در سال اول اگر کسی به کار تحقیقاتی و علمی یا حتی فرهنگی بپردازد یا در انجمن ها ی دانشگاه فعالیت کند همه او را فعال و نمونه می دانند ولی در سال آخر اگر کسی این سوسول بازی ها را کند او را احمق و بیکار و علاف می دانند!
- در سال اول همه (مخصوصا دختر خانم ها) آرزوی گرفتن نمره ی بیست را از اساتید دارند
 (آرزوی دست نیافته!) ولی در سال اخر همه ی دانشجویان برای نمره ی ده حاضرند به مستخدم دانشکده هم التماس کنند! (از جواشی وسحاب گرفته تا میربلوک!)
- در سال اول همه ضمن خوشحالی از ورود به دانشگاه رویای ادامه ی تحصیل تا مقطع دکترا و چه بسا بالاتر را در سر می پرورانند ولی در سال آخر همه برای اتمام دوره شان لحظه شماری می کنند! (من که ترم 4 به اینجارسیدم)
- سال اول همه ی دانشجویان اساتید خود را افرادی نابغه فعال و نمونه می دانند و آنها را به عنوان الگوی خود قرار می دهند(جواشی وسحاب)
 ولی در سال آخر ، اساتید خود را افراد معمولی ای که یا شانس داشتند و یا پارتی می شناسند!
- سال اول دانشجویان دانشگاه را محیطی می دانند که در آن می توانند علم خود را کامل کنند و به مدارج بالای علمی برسند ولی سال آخر متوجه می شوند همان اندک علمی را که در دوران قبل از دانشگاه آموخته بودند از دست دادند وفقط یک مدرک بی ارزش بدست آوردند!

نوشته شده در چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,ساعت 10:48 بعد از ظهر توسط mahsa| |

1-دائما به شوهرتان بگوييد :

ولي خودمونيم ها ، تو بيريخت ترين خواستگارم بودي !



2- غذاي شور و سوخته جلوي شوهرتان بگذاريد
و قبل از اينکه به غذا لب بزند بگوييد :
 
اينقدر بدم مياد از مردايي که از غذاي زنشون ايراد مي گيرن !
 


3- هروقت شوهرتان براي شما دسته گل خريد ، بگوييد :
 
اِ ، باغچه همسايه چه گلهاي قشنگي داره ! چرا کنديشون ؟!

 

4-هر وقت شوهرتان براي شما حرفاي عشقولانه زد ،
به طرز فجيعي از ته حلق بگوييد :
هوووووووووووووووووق !
 
 


5-هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ،
به او محل نگذاريد و برويد توي اتاقتان روزنامه بخوانيد !
 

 
6-هر وقت ديديد شوهرتان مشغول تماشاي مسابقه فوتبال مي باشد ،
به بهانه تماشاي عمو پورنگ ، سريع کانال را عوض نماييد !

 

7-دائماً در حضور شوهرتان ،
از عرضه و توانايي هاي مردان ديگر تعريف کنيد !

 

8-براي تولد شوهرتان ، مسواک وخمير دندان کادو بگيريد و بگوييد
که عزيزم اميدوارم صد سال زنده باشي
و ديگه هيچوقت دهنت بوي گند نده !
 
 

9-اگه شوهرتان با کلي قرض و قوله و وام گرفتن ،
براي کادوي تولدتان يک عدد پژو 206 آلبالويي خريد ،
با دلخوري بگوييد :
اگه با خواستگار قبليم ازدواج مي کردم
حتما برام يه ماکسيما مي خريد !

 

10-هر وقت ديديد که شوهرتان با خيال راحت خوابيده است ،
براي ضد حال زدن به او بگوييد :
عزيزم ميدوني اگه الان مهريم رو مطالبه کنم
بايد بري گوشه زندان بخوابي ؟!
 
 
 
11-هر 5 دقيقه يکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنيد و بگوييد :
عزيزم فقط مي خواستم مطمئن بشم که تلفنت
مشغول نيست و حواست جمع کارته !

 

12-هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگوييد :
عزيزم ، انگار همين چند سال پيش بود که
در يک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !

 

13-از همسرتان معناي عشق را بپرسيد
و بعد از اينکه 2 ساعت عشق را تفسير کرد
و برايتان داستان هاي عشقي تعريف کرد ، به او بگوييد :
ابله ! عشق يه چيزي مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !

 

14-هر وقت ، شوهرتان رازي را برايتان گفت
و از شما خواست که پيش خودتان بماند و به کسي نگوييد ،
سعي کنيد ، کسي از دوستان ، فاميل و همسايه ها نماند
که اين راز به گوشش نرسد !

 

15-و هر وقت به دليل عمل به توصيه هاي بالا ،
شوهرتان تصميم به طلاق دادن شما گرفت ،
با توجه به قحطي شوهر در جامعه ،
با چشماني پر از اشک به او بگوييد :
منو ببخش عزيزم.
و بعد از اينکه کاملا خر شد ،
عمل به توصيه هاي بالا را از نو تکرار نماييد !!!

 

نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,ساعت 4:34 بعد از ظهر توسط mahsa| |

از دید مسئولین بالا مقام دانشگاه :
- مهمترین رکن یک دانشجوی نمونه ، پرداخت به موقع شهریه است .
- در مرحله اول ثبت نام دو چیز کافیست اول پذیرفته شدن و دوم فیش واریزی شهریه ، بقیه مدارک باشه برای بعد ( پول مهمه )
- دانشجو فردی است که باید به موقع و قبل از استاد سر کلاس حضور داشته باشد .
- نگاه او قبل از کلاس به کفشهایش و در کلاس به جزوه هایش باشد .
- فاقد هر گونه آرایش ظاهری ، باطنی ، داخلی و خارجی باشد .
- از خونه مستقیم بره داخل کلاس و بعد از کلاس مستقیم بره خونه .
- هر چی استاد و مسئولین دانشگاه گفتن بگوید چشـــــــــــم .
- کاری به کار کسی نداشته باشه و کلا" چیکار داره که کی به کی یا با کی تا کی چیکار داره !!!
- اگر دانشجویی مذکر با دانشجویی مونث در محیط دانشگاه هم کلام شد باید به کمیته انضباطی مراجعه نموده و توسط منضبطین اونجا جیز شوند .
- پسرا اینور، دخترا اونور در غیر اینصورت جیــــــــــــــز

از دید اساتید محترم و زحمتکش :
- سر کلاس سکوت رعایت شود .
- سوالات سخت مطرح نشود .
- هر کس بیش از 4 جلسه غیبت کند بی تربیت میباشد در نتیجه حذف .
- کسی تیکه نیندازد .
- افراد آخر کلاس ، ندید حذف
- تقلب = مرگ
- پروژه شما کپی است ، نمره بی نمره
- نمره باقالی نیست که آخر ترم بین دانشجویان پخش شود بنابراین درس بخونین .

بقیه در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,ساعت 4:20 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

نتوانستم فراموشت کنم:موفق نشدم کیس بهتری گیر بیاورم!

 تو اولین و آخرین عشق منی:
بقیه، آن وسط مَسَط ها هستند!

من به درد تو نمی خورم:‌
تو به درد من نمی خوری!

 به عشق در یک نگاه معتقدی؟:‌ چقدر باید روی مخت کار کنم؟!

از اولین نگاه عاشقت شدم: عجب ماشینی داری!

من لیاقت تو را ندارم: یک کیس بهتر از تو گیر آورده ام!

تو تنها عشق منی: بقیه چیزی فراتر از عشق هستند!

تا آخر عمرم به تو وفادارم: حداکثر تا آخر عمرت به تو وفادارم!

من به عشق افلاطونی معتقدم: اما به شیوه خودم!

حاضرم همه چیزم را بدهم تا تو را داشته باشم: هیچی ندارم!
تو اولین عشق منی: که در بیست وچهارساعت گذشته این جمله را به او می گویم.

 من دوستت دارم:
تو چی داری؟!

نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,ساعت 1:43 قبل از ظهر توسط mahsa| |

ادب : یعنی كمك به یك خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به كمك احتیاج نداشته باشد

ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با كسی است كه بیشتر تقلب كند
الكل : مایه گرانبهایی كه همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر
اسرار را
اوراقچی : تنها موجودی كه زنها را بهترین رانندگان دنیا میدان
ایده آل : شوهری كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی كه در مورد اتومبیل تازه اش دارد رفتار كند
زوج ایده آل : شوهر كر و زن لال
بوسه : تصادفی كه فقط یك سیلی به آدم ضرر می زند
بیست سالگی : دورانی كه پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضویكه چشم چرانها با آن ارتزاق می كنند
خسیس : كسی كه وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود
خوش بین : مردی كه تصور كند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی كند گوشی را خواهد گذاشت
دوران تجرد : دورانی كه معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
رفیق : كسی كه همیشه به شما مقروض است
سوءظن : سعی در دانستن چیزیكه بعدا" انسان آرزو می كند ای كاش آنرا نمی دانست
سینما : جایی كه پشت سر شما حرف می زنند
عشق : دردسری كه برای فراموش كردن آن باید عشق تازه تری پیدا كرد
سرخ پوست : مرد خوشبختی كه وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیكی نمی شود
سنجاق قفلی : تنها قفلی كه بدون كلید باز می شود
مرد مجرد : كسی كه هنوز عیوبی دارد كه خود نمی داند
معجزه : دختر خانمی كه زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود
موش : خانم هایی كه نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند
هالو : شوهری كه دستكش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد

نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:,ساعت 1:2 قبل از ظهر توسط mahsa| |

یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمیشه.
یه دختر خوب به خاطر بعضی مسائل چترش را باز نمی‌کنه.
یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه، چرا باید زور بزنه و با گل پسرا، کل کل کنه؟
یه دختر خوب توی روی مامانش وانمیسته و به خاطر قراری که داره چندصد تا دروغ نمیگه.
یه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمی‌پیچونه.
یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمیکنه.
یه دختر خوب به خاطر اینکه بهش گفتن بی ادب گریه نمی‌کنه.
یه دختر خوب جو نمیگیرتش و زود خودشو مثل بنگاهها به نمایش نمیزاره.
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی‌داره بندازه رو سرش، مثل روسری.
یه دختر خوب عقده‌هاش رو با فرار از خونه خالی نمی‌کنه.
یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل‌تره لج نمیشه.
یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش که پر از جوش و ککه، باباشو اونقدر تو خرج نمی‌اندازه.
یه دختر خوب وقتی بهش نگاه نمی‌کنن، به راههای مختلف، خود نمایی نمیکنه ( نکته كنكوری)
یه دختر خوب باباش هر چی بگه، گوش می‌کنه، نمیاد پیش مامانش ننه من غریبم بازی درآره.
یه دختر خوب بیشتر از 10 دقیقه توی wc نمی‌مونه (نکته مهمتر از کنکور)
یه دختر خوب هیچوقت بدون گواهینامه رانندگی نمیکنه که بعدش که گرفتنش، اشک تمساح بریزه.
یه دختر خوبوقتی معنی ترانه‌های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده.
یه دختر خوب توی قرار با پسر، کلاس زورکی نمی‌آد و پدر کارمند بیچاره‌اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی‌کنه.
یه دختر خوب دیگه به دختر افغانی‌ها حسودی نمی‌کنه.
یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می‌ترکید چند صد تا عیب و ایراد روی پسر نمی‌زاره.
یه دختر خوب شب زود نمی‌خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صافکاری و نقاشی کنه.
یه دختر خوب خودش رو، زوری توی دل کسی، نباید راه بده.
یه دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیره، اسمشو عوض نمیکنه (صغرا: هانی – کبری: مانی)
یه دختر خوب برای اینکه توی مهمونی تحویلش بگیرن، قیافه نمیگیره و ادای آدم پولدارا رو در نمیاره.
یه دختر خوب، پشت سر حتی حیوانات هم غیبت نمی‌کنه.
یه دختر خوب از دماغ فیل نمی‌افته.
یه دختر خوب از اجرای هر گونه قرقره بازی (جت اسکی، اسکیت و امثال اون) در مقابل پسرها خودداری می‌کنه.
یه دختر خوب اولاً دوچرخه سواری نمی‌کنه، حالا می‌خواد بکنه، بكنه، جنبه هم داشته باشه.
یه دختر خوب توی مسافرت به خاطر کسی که روش کلید کرده، باباشو توی منگنه قرار نمی‌ده که بابا تندتر برو!
یه دختر خوب عکسهای پسر خوشگلا مانند: حمید گودرزی شادمهر عقیلی، محمدرضا گلزار و غیره رو به در و دیوار اتاقش نمی‌چسبونه.
یه دختر خوبسوار هر ماشینی نمیشه (پیکان 47 و امثال آن)
یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد، از همسایگانش قرض نمی‌کنه.
یه دختر خوب
راه به راه از اون کوفتیا نمیماله که فردا هم سرطان بگیره و انتظار ترحم داشته باشه.

یه دختر خوب به خاطر منافع خودش حق خواهرش رو ضایع نمی‌کنه.

 

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 10:3 بعد از ظهر توسط mahsa| |

1-اینجا طرح ترافیکی هست من نمی تونم از این جلوتر برم 

2- برای رسیدن به مقصد شما دو تا مسیر هست. یکی نزدیک تر و کم ترافیک تر. یکی دورتر و پرترافیک. فقط مسیر نزدیک یکم پیاده روی دارید.

3- بنزین آزاد می خرم، مجبورم کرایه رو گرون تر بگیرم.

4-مقصد شما اون ور شهره، کرایه ماکزیمم باید بدین

5-این کرایه بدون کولر هست باید پول بیشتری بابت کولر بدین

6-من از میان بر اوردمتون کرایه رو یکم بیشتر بدین.

7- من ده ساله دارم تو این مسیر مسافر کشی می کنم، کرایه اش اینی که من می گم

8- هیچ کی غیر از من شما رو سوار نمی کرد

 9- همین دیروز نیم میلیون خرج ماشین کردم

10- ما همیشه هوای مسافرامون رو داشتیم

11-آقا ببخشید یادم اومد باید جایی می رفتم، میشه همین جا پیاده بشین

12-مسافرکشا الحق بی انصافن

13-مسافری؟ از کجا می یای؟

14- شما باید آدرس دقیق می دادی، به کل این منطقه می گن

15- من تا اینجا رو بلدم، بقیه رو شما بگید کجا برم.

16-مبلغی که بهتون دادم، هیچ کی با این مبلغ این مسیر رو نمی برت تون

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 9:43 بعد از ظهر توسط mahsa| |

شوهر: سلام،من Log in کردم.
زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟
شوهر:Bad command or File name.
زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم
شوهر:Syntax Error, Abort, Retry, Cancel.
زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟
شوهر:File in Use, Read only, Try after some Time.
زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر:Sharing Violation, Access Denied.
زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود.
شوهر:Data Type Mismatch.
زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر:By Default.
زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم.
شوهر:Hard Disk Full.
زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟
شوهر:Unknown Virus Detected.
زن: خب مادرم چی؟
شوهر:Unrecoverable Error.
زن: و رابطه تو با رئیست؟
شوهر:The only User withWrite Permission.
زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟
شوهر:
TooMany Parameters.
زن: خوب پس منم میرم خونه بابام.
شوهر: Program PerformedIllegal Operation, It will be Closed.
زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!
شوهر: Close all Programs and Logout for another User.
زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم.
شوهر: Its now Safe to Turn offyour Computer
 
 

 

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 8:11 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

1- اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمی گذارند، از قبیل آهو، غزال، پروانه، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست!

2- در عروسی می تونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید!

3-
می تونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه!

4- از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمی کنید!

5- مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است!

6-
مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمی کنه!

7- در موقع استرس هیچ وقت ناخنهای خود را نمی جوید!

8-
هفته ای دو بار شکست عشقی نمی خورید!

9- لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میاد!

10- فقط شما می تونید برید استادیوم.


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 7:11 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

 

1- خاله

معنای لغوی :خواهر مادر

معنای استعاره ای : هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد .

نقش سمبلیک : یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد .

غذای مورد علاقه :
آش کشک.
ضرب المثل : خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز. خاله ام زائیده، خاله زام هو کشیده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود .

زیر شاخه ها : شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است.
دختر خاله/پسر خاله: همبازی دوران کودکی  که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید .

مشاغل کاذب : خاله زنک بازی، خاله خانباجی .

چهره های معروف : خاله خرسه، خاله سوسکه.

داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است .
 
عمه و دایی و عمو  در ادامه مطلب
 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 13 خرداد 1390برچسب:,ساعت 1:32 بعد از ظهر توسط mahsa| |

Am I right=می نه؟

Yes=ها والوو

No =نه كاكو

Really!! =نه آمو؟؟

Oh my God! =یا ابالفضل

Why =بری چی چی؟

bye=كاری باری؟

maybe=گاسم

leave me alone= آم برو او ورو بیزو باد بیاد

u made me confused= آم کله پرک گرفتم

wow= ووی آمووو

come here =بی اینجو

Take it easy= عامو ولش كن،حوصله داری شمو هم ماشاللو

so cute =جونم مرگ نشی!

that’s true= همی‌ نه‌

I took my shoes and skipped=ارسیو زدم زیر چلم گوروختم

Gas Square=فلکه ی گازو

Hard=قایم

Tape=نیوار

Slow down!=حالو چه خبره؟

You are disgusting=جیگری بشی

Sunshine=آفتوو

Great=باریكلوو

Excuse=بونه

Dear=گمپ گلم

when some body eats too much=عام بپوكی

wait=صبرم بده،امونم بده

good quality=خوبوو

‎lizard=كلپوك

washing yourself before praying=دست نماز

a square shape device that you can pray on it=جنماز

How are you=باكیت نی؟

نوشته شده در شنبه 7 خرداد 1390برچسب:,ساعت 10:11 بعد از ظهر توسط mahsa| |

1-پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر

2-پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن

3-پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی كه تحویلشون نمی گیرن

4-پسر بودن یعنی كادو خریدن برا …

5-پسر بودن یعنی جدیدا زیر ابرو برداشتن و پنكك زدن

6-پسر بودن یعنی تا كی مفت خوری می كنی

7-پسر بودن یعنی پس كی دفتر چه آماده به خدمت میگیری

8-پسر بودن یعنی به زور سیكل داشتن

9-پسر بودن یعنی بابا پس كی میری برام خواستگاری

10-پسر بودن یعنی مثل خر حمالی كردن

11-پسر بودن یعنی جوراباتو در بیار حالم به هم خورد

12-پسربودن یعنی چرا كار نمیكنی جون بكن دیگه

13-پسر بودن یعنی ببخشین ماشین و خونه هم دارین كه…

نوشته شده در شنبه 7 خرداد 1390برچسب:,ساعت 9:47 بعد از ظهر توسط mahsa| |

می گویند زن، چراغ خانه است.

 لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار 'چهلچراغ' شده اند و بعضی ها طرفدار 'صرفه جویی در مصرف برق'!

با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:

دوست دختر:

چراغ گرد سوز!

 (در بلاد کفر، آن را GF می گویند)

 تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!



معشوق:

لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!)



 همسر موقت:

 لامپ کم مصرف!



 همسر دائم:

همان چراغ خانه.



 
همسر مطلقه:

لامپ سوخته!
 


همسر ایده آل:

چراغ جادو!( هردو افسانه اند!)

نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,ساعت 10:3 بعد از ظهر توسط mahsa| |

1- عمر کشور امریکا 300 سال است ، تهران هم تقریبا همین جور

2- امریکایی ها دنیا را دو تکه می دانند ، امریکا + باقی دنیا ، تهرانی ها هم ایران را دو تکه می دانند ، تهران و باقی ایران

3- امریکا و مردمش کاملا با چیزی که در تلویزیون می بینید تفاوت دارند ، تهرانی ها هم همین جور

4- امریکایی ها حاضرند بمیرند ولی موجودی حساب (های) بانکی شان لو نرود ، تهرانی ها هم همین جور

5- امریکایی ها در حقیقت همه از بیرون امریکا آمده اند ولی با این وجود خودشان را از مردم بیرون امریکا بهتر و بالاتر می دانند ، تهرانی ها هم همین جور

6- هم امریکایی ها و هم تهرانی ها هر جا که پول باشد آنجا هستند ...

7- نه امریکایی ها نه تهرانی ها دوست ندارند برای لباس پول خرج کنند ولی بیشتر آنها این کار را می کنند ...

8- هم امریکایی ها و هم تهرانی ها لهجه خودشان رو زیبا تر از دیگران می دانند ...

9- هم امریکایی ها هم تهرانی ها اصولا آدم های آرام و ساکتی هستند ولی گاهی به خاطر حرف این و اون در رو در وایستی می افتند و ممکن است یکی دو تا آدم بکشند ...

10- نه امریکایی ها نه تهرانی ها هیچ کدام به سلامتی شان اهمیت نمی دهند ...

11- هم امریکایی ها و هم تهرانی ها روزی 18 ساعت کار می کنند ولی در همین حال بیشتر از دیگران تفریح می کنند و همین موجب شگفتی (و حسودی) دیگران می شه ...


12- اصولا معامله با امریکایی ها و تهرانی ها کار خوشایندی نیست ولی گریزی هم برای این کار نیست ...

13- امریکایی ها اگر در کاری موفق نشوند ، اهمیت آن کار را پایین می آورند تا زیاد 3 نشود ، تهرانی ها هم همین جور (نمونه برای روشن شدن : قبولی در کنکور ، ترافیک ، آلودگی هوا ، اول شدن در لیگ برتر ووو )

14- هم امریکایی ها هم تهرانی ها آهنگ گوش نمی کنند مگر با آحرین صدای ممکن ...

15- امریکایی ها آدم های مودب رو مسخره می کنند و بزن بهادر ها را حسابی دوست دارند ولی در همین حال بیشتر دانشمند های دنیا در امریکا زندگی می کنند ، تهرانی هم کم و بیش همین جور ...

16- تهران بین شهرهای ایران و امریکا بین کشورهای دنیا هر دو بالاترین میزان تولید آلودگی هوا را دارند ولی به روی خودشان نمی آورند ...

17- امریکایی ها و تهرانی ها هیچگاه چیزی نمی گویند مگر اینکه پول و پله ای در کار باشد ...

18- هم امریکایی ها هم تهرانی ها آرزو دارند دست کم برای یک بار در پمپ بنزین سیگار بکشند .

19- هم امریکایی ها هم تهرانی ها تنها به دو دلیل ممکن است کتاب بخوانند ، اجبار یا سنت شکنی ...

20- تهران و امریکا هر دو زیبا هستند ولی این زیبایی به چشم مردمشان نمی آید.

نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,ساعت 5:50 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

 قانون صف:

اگر شما از یک صف به  صف دیگری رفتید،سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد

 

قانون تلفن:

اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

 

قانون تعمیر:

بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.

 

قانون کارگاه:

اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

 

قانون معذوریت:

اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.

 

قانون حمام:

وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

 

قانون روبرو شدن:

احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.

  

قانون نتیجه:

وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد.

  

قانون بیومکانیک:

نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

 

قانون تئاتر:

کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.

 

قانون قهوه:

قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

 

 

نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,ساعت 5:36 بعد از ظهر توسط mahsa| |

1. خبٌ : این کلمه‏ای است که زنان برای پایان دادن به مکالمه‏ هایی استفاده می‏کنند که در آن حق با آن‏هاست و شما باید خفه‏ بشوید.‏

2. پنج دقیقه : اگر مشغول لباس‏پوشیدن است یعنی حداقل نیم ساعت. هرچند پنج دقیقه دقیقاً معادل پنج دقیقه است اگر به شما پنج دقیقه بیش‏تر زمان جهت تماشای فوتبال داده شده باشد.‏

3. هیچٌی : این آرامش قبل از توفان است. معنی و مفهوم آن این است که باید به شدت گوش‏به‏زنگ باشید . بحث‏هایی که با هیچی شروع می‏شوند، غالباً با خبٌ تمام می‏شوند.‏

4. بفرمایید: این کلمه اصلاً ربطی به اجازه دادن انجام کاری ندارد. "اگه جرئت داری" در آن مستتر است .

5. آه بلند : این در حقیقت یک کلمه محسوب می‏شود که معمولاً درست فهمیده نمی‏شود. آه بلند یعنی او فکر می‏کند شما یک احمق به‏دردنخور هستید و او نمی‏داند چرا دارد وقتش را با ماندن و بحث با شما سر هیچٌی تلف می‏کند .

6. اشکال نداره : این یکی از خطرناک ‏ترین جملاتي است که زن شما ممکن است به شما بگوید. اشکال نداره یعنی اون به زمان طولانی‏تری احتیاج دارد که تصمیم بگیرد شما چگونه باید تاوان این اشتباه‏تان را پس بدهید.‏

7. ممنون : از شما تشکر می‏کند. فقط بگویید خواهش می‏کنم. هیچ حرف اضافه‏ای نزنید . خیلی ممنون می‏تواند نشان دهنده یک خطر بالقوٌه باشد .  

8. اصلاً هرچی : این ترکیب برای گفتن دهنت سرویسه یا مرده ‏شورت رو ببرن استفاده می‏شود .

9. نگران‏ش نباش عزیزم، خودم انجام می‏دم: یک جمله بسیار خطرناک دیگر. به معنی آن‏که این کار به دفعات متعدد به شما محول شده و حالا تصمیم گرفته خودش دست به کار شود. این حالت معمولاً منجر به حالت‏ی خواهد شد که شما بپرسید چی شده؟.

نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,ساعت 5:23 بعد از ظهر توسط mahsa| |

پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد:
«برلین فوق‏العاده است، مردمش خوب هستند و من واقعا اینجا را دوست دارم، ولی یک مقدار احساس شرم می‏کنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که تمام دبیرانم با ترن جابجا می‏شوند.»
مدتی یعد نامه‏ای به این شرح همراه با یک چک یک میلیون دلاری از پدرش برایش رسید:

«بیش از این ما را خجالت نده، تو هم برو و برای خودت یک ترن بگیر!»

نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,ساعت 11:21 قبل از ظهر توسط mahsa| |

دانشجوی تهران شمال :
نکته : وقتی می خونید این قسمتو سعی کنید لباتون تا حد امکان غنچه باشه:
بی ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادی . منو ترسوندی بی ...تلفظ : بی ششووور ) امیدوارم ولنتاین کچل شی . بد بد بد)


دانشجوی تهران جنوب :
(.... .... .... ..... ... .. ... ..کلا سانسور شد )


دانشجوی دانشگاه تهران :
وطن فروش مزدور , لیبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شرکت در انتخابات بعدی رو نداری با اون کاندید از خودت نفهم تر , فاشیست تند رو
(توجه داشته باشید که موضوع دعوا سیاسی بوده)

دانشجوی پزشکی :
در دیکشنری این بروبچ کلمه ی فحش تعریف نشدست

البته من خودم 1دانشجوی پزشکی دیدم که خیلی متفاوت بود!


دانشجوی هنر :
من شعر دوازدهم از هشت کتاب استاد سهراب رو به تو بی ادب بی فرهنگ تقدیم می کنم امیدوارت گیتارت بشکنه و تا اخر عمر یکه و تنها و بی عشق و ژولیت بمونی .
وفتی هم کار بالا می گیره کاریکاتور همدیگه رو می کشن .


دانشجوی الهیات :
یا ایهو الذی فحشو فحشً فاحشتن ای هستیت به عدم مبدل , ای دچار دور تسلسل شده , ای علتت به ممکن الوجود گرویده , فلسفه ی تو دچار تضاد شده و من به خود اجازه ی بحث نمی دم .... *
*: این آخری که گفت از اون ناجوراش بود که فلش بک زد به دوران دبیرستان و رشته ی علوم انسانی که می خوند و واسه خودش یلی بود

دانشجوی تربیت بدنی:
به من گفتی ... , ... خودتی و جد و آبادت
به همین کوتاهی البته بعدش یه 2 ساعتی بزن بزن می شه


دانشجوی زبان خارجی :

هنوز دعوا نشده , شروع می کنن خارجکی بلغور کردن البته به نظر من اگه ترجمه ی حرفاشونو می دونستند خودشون رو زبونشون فلفل می ریختن و 2 روز تو اتاق خودشونو حبس می کردن

دانشجوی حقوق :
تو با این کارت به حقوق شهروندی من تجاوز کردی و من طبق اصل 153 قانون اساسی حق دارم ازت شکایت کنم و مادرتو به عزات بشونم شما می تونید هیچی نگید اما هر چی بگید بر علیه شما تو دادگاه استفاده می شه .
راستی اگه وکیل تسخیری خواستی به خودم بگو

دانشکده ی کاشون :
کسی با تو حرف نزد . کثافت مرض . از جلو چشام خفه شو
( من قصد توهین یه هیشکی رو ندارم )


دانشجوی دختر
دراکثرموارددختره وقتی باپسره دعواش میشه:

دختر:تو همیشه به من دروغ گفتی ,
تو هیچ وقت منو دوست نداشتی ,
من بازیچه ی دستای کثیفت بودم ,
حالا جواب خونوادمو چی بدم ؟
برو گمشو دیگه نمی خوام ببینمت

نوشته شده در جمعه 6 خرداد 1390برچسب:,ساعت 10:45 قبل از ظهر توسط mahsa| |

 

زوج خوشبخت طبقه 10 رو دیدم که باهم زد و خورد می کردن 

 

"پیتر" محکم و قوی رو توی طبقه 9 دیدم که داره گریه می کنه

 

طبقه 8، "آمی" نامزدش رو می دید که با بهترین دوستش خوابیده 

 

 

 

 

طبقه 7، "دن" قرصای روزانه ضدافسردگیش رو می خوره

 

طبقه 6، "هنگ" بیکار هنوز هفت تا روزنامه در روز می خره تا یه کار پیدا کنه

 

 

آقای خیلی محترم "وانگ" در طبقه 5 سعی میکنه لباسای زیر خانومش رو بپوشه

 

 

 

 

طبقه 4 "رز" دوباره داره با دوست پسرش دعوا میکنه

 

 

طبقه 2، "لیلی" هنوز به عکس شوهرش که از شش ماه پیش گم شده خیره میشه

 

 

 

قبل از اینکه از ساختمون بپرم فکر می کردم بدشانس ترین آدمم

 

 

الآن فهمیدم هرکسی مشکلات و نگرانی های خودش رو داره

 

آدمایی که دیدم الآن دارن به من نگاه می کنن

 

فکر کنم الآن که من رو می بینن، احساس می کنن وضعشون اونقدرا هم بد نیست

 

نوشته شده در چهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:,ساعت 3:53 بعد از ظهر توسط mahsa| |

بهاء الواعظین می نویسد : در ابتدای مشروطه ؛ بخانه ای رفتم ؛پیر زن و دختر جوانی آنجا بودند .
پیر زن پرسید : منظور از مشروطه چیست ؟؟
گفتم : قوانین جدید .
گفت : مثلا چه ؟
به شوخی گفتم : مثلا دختران جوان را به پیر مردان دهند و زنان پیر را به جوانان !
دخترش گفت : این چه فایده دارد ؟؟
پیر زن بلافاصله به دخترش گفت : ای بی حیا ! حالا کار تو به جایی رسیده که بر قانون مشروطه ایراد میگیری ؟؟!! 

نوشته شده در سه شنبه 3 خرداد 1390برچسب:,ساعت 9:18 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

 

 

 گاهی برخی از تصاویر همانا حاوی مفاهیم پیچیده‌ای هستند كه مفاهیم كلیدی و مهم را در لفافه‌ بیان می‌كنند كه برای درك بهتر آن كار كارشناسی و صرف ساعت‌ها وقت و انرژی نیاز است. برای مثال به عكس زیر نگاه كرده و بعد (اگر توانستید)به پرسش‌ها پاسخ دهید:

چرا زاغچه سرش را به حالت تعظیم فرو آورده است؟

الف) چون كلا آدم فروتنی است.
ب)چون خیلی سربه زیر و ماخوذ به حیا است و نمی تواند به صورت نامحرم نگاه كند.
ج)چون در حال تمرین یوگا است.
د) چون در حال شمردن اعداد از یك تا ده است تا خشمش فروكش كند و عقاب را لت و پار نكند!

چرا عقاب بر و بر به زاغچه نگاه می كند؟

الف) چون ارث پدرش را می خواهد كه دست زاغچه است
ب) چون حقوقش را می خواهد و زاغچه خود را به آن راه، زده است
ج)چون خلافكار پررویی است كه همانا از رو نمی رود
د)گزینه ب صحیح است

چرا عقاب بالای شاخه نشسته است؟

الف)چون تازه رژیم گرفته و می خواهد سبك وزن بودن خود را ثابت كند
ب) چون مدل عكاسی است و ژست گرفته است
ج)چون قصد شومی دارد كه هنوز آشكار نشده است
د) همه موارد

زاغچه روی تنه درخت دنبال چه می گردد؟

الف) دوربین مخفی
ب)دستگاه شنود
ج)نیم سكه بهار آزادی
د)حقوق عقاب

از این عكس چه نتیجه ای می گیریم؟

الف)به هیكل‌مان ننازیم
ب)هیچ وقت كم نیاوریم

ج)پررو باشیم
د )همه موارد

 

نوشته شده در یک شنبه 1 خرداد 1390برچسب:,ساعت 3:30 بعد از ظهر توسط mahsa| |

گاو سرشو می‌اندازه پایین و کار خودشو انجام میده، کاری نداره کسی چی میگه! از شاخش هم استفاده نمی‌کنه، چون بهترین شاخ زن‌ها رفتند توی میدان گاو بازی و نابود شدند.

برای مثال شما قصد داری به عیادت کسی در بیمارستان بری، بهترین راه اینه که راه خودت را بگیری و مستقیم وارد بخش بشی و به کسی هم توجه نکنی، حالا مثلا اگر از نگهبان بپرسی که "الان ساعت ملاقات هست؟" یا این که "می‌تونم برم تو؟" اگر هیچ مشکلی هم وجود نداشته باشه، نگهبانه برای اینکه قدرت خودشو بهت نشون بده جلوت را می‌گیره. این قانون در جاهایی که قوانین مسخره و دست و پا گیر داره هم کاربرد داره، یعنی خیلی موانع قانونی (یا بهتر بگم سنگ اندازی‌ها) در مرحله آغازین کارها بیشتر جلوه می‌کنند، وقتی شما بی‌توجه به همه‌ آنها کارت را آغاز کردی، اکثر آنها خود به خود کنار می‌روند یا افراد مجبور میشن خودشونو با شما وفق بدن. در کل این قانون (قضیه) در جوامعی مثل جامعه ایران که فضولی در کار دیگران امری پسندیده‌ای محسوب می‌شود بسیار کاربرد دارد

نوشته شده در جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 2:17 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

قانون اول: هرگاه خری در یک کنج مثلث و منبع غذا در کنج دیگری باشد، خر مورد نظر همیشه مسیری را طی میکند که از یک ضلع مثلث می‌گذرد.

نتیجه گیری: در دبیرستان می‌گفتند که این یعنی خر هم می‌فهمه که اون راه نزدیکتره، اما در اصل اینه که همیشه کوتاه‌ترین راه، بهترین راه نیست و فقط خر کوتاه‌ترین راه را انتخاب می کنه!

 

قانون دوم: هرگاه خری در فاصله مساوی بین دو منبع غذایی قرار گرفته باشد. آنقدر بین انتخاب نزدیکترین منبع تردید می‌کند و به سمت هیچکدام نمی رود تا از گرسنگی بمیرد!

نتیجه گیری: خیلی وقت‌ها تصمیم گیری بین دو یا چند گزینه در نتیجه عمل تاثیر چندانی نمی‌گذارد، پس تا فرصت نگذشته سریعتر تصمیم‌گیری کنیم.

 

قانون سوم: هرگاه در مسیری دو خر از روبرو (شاخ به شاخ) به یکدیگر برسند، و مسیر به قدری تنگ باشد که این دو باید کمی از وسط جاده کنار رفته، به دیگری راه بدهند تا بتوانند رد شوند، هیچکدام از خرها از جای خود تکان نمی‌خورند.

نتیجه گیری: خیلی وقت‌ها برای رسیدن به نتیجه مطلوب بایستی به طرف مقابل امتیاز بدهید، به بازی "بُرد ـ بُرد" بیاندیشیم، سیاستمدار باشیم، دور از جون و بلا نسبت شما، خر نباشیم

نوشته شده در جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 2:17 بعد از ظهر توسط mahsa| |

 

 

قبل از ازدواج : خوابيدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بيدار شدن زودتر از خورشيد
نتيجه اخلاقي : سحر خيز شدن

 

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بي اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حياط با اجازه
نتيجه اخلاقي :
معتبر شدن

 

 

 قبل از ازدواج : ايستادن در صف سينما و استخر
بعد از ازدواج : ايستادن در صف شير و گوشت
نتيجه اخلاقي :
آموزش ايستادگي

 

قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جيبي از پاپا
بعد از ازدواج : دادن كل حقوق به خانوم
نتيجه اخلاقي :
مستقل شدن

 

 

قبل از ازدواج : آموزش گيتار و سنتور و غيره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داري و شستن ظرف
نتيجه اخلاقي :
همدردي با مردها

 

 

قبل از ازدواج : ديد و بازديد از اماكن تفريحي
بعد از ازدواج : سر زدن به فاميل خانوم
نتيجه اخلاقي :
صله رحم

 

 

قبل از ازدواج : استراحت مطلق بي جر و بحث
بعد از ازدواج : كار كردن در شرايط سخت
نتيجه اخلاقي : 
ورزيده شدن

 

 

قبل از ازدواج : خوردن بهترين غذاها بي منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا هاي سوخته با منت
نتيجه اخلاقي :
تقويت معده

 

نوشته شده در جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 1:36 بعد از ظهر توسط mahsa| |

هدف از کلاس امروز حل برخی معادله های بسیار ساده است که شما در مدرسه آموخته اید.

البته اگر هنوز به خاطر داشته باشید...

در اینجا من به شما 3 رقم و یک نتیجه خواهم داد، شما باید با قرار دادن علامت های صحیح معادله را کامل کنید.

برای درک بهتر ابتدا یک مثال  را با هم حل میکنیم، باقی معادله ها به عهده ی شماست:

2   +    2   +    2  =  6

 

ساده بود نه؟ حالا بقیه ی معادله ها را حل کنید.

1  1  1   =   6

2  2  2   =   6

3  3  3   =   6

4  4  4   =   6

5  5  5   =   6

6  6  6   =   6

7  7  7   =   6

8  8  8   =   6

9  9  9   =   6

.

.

.

خب؟ تونستید حل کنید؟

چی؟ فقط دومی رو؟! اون که مثال خودم بود...

و ششمی رو؟ وای خدای من! خیلی سخت بود نه؟!

6  +   6  -  6  =  6

نابغه!!!

بقیه چه طور؟

کمک می خوای؟

اوه! معلومه که نه! پاک فراموش کرده بودم شما یک نابغه هستی...

حدس می زنم که از عهده ی سومی هم بر اومدی

  3 × 3 - 3  =  6

شاید از عهده ی پنجمی

  5 / 5 + 5  =  6

و با یه کم شانس هفتمی...

  -7 / 7 + 7  =  6

هنوز به نظرت غلطه؟ ببین: - (7/7) = -1 و در نتیجه 7 - 1 = 6

حالا میریم سراغ اونها که یه کم مشکل تر به نظر میان...

چهارمی

 √4 + √4 + √4  =  6

 

نهمی

  √9 × √9 - √9=  6

هشتمی رو چی میگی ؟؟؟؟

  3√8 + 3√8 + 3√8  =  6

اووووووووه! اینم برای خودش ایده ای بودها....

.

.

.

.

.

.

.

بسیار خب، کلاس امروز هم تموم شد...

اوه بله، حق با شماست... هنوز تموم تموم نشده، معادله ی اولی باقی مونده...

(1  + 1 +  1)!   =  6

خب راستش استعداد ریاضی تون کمی پایینه!

فاکتوریل: فاکتوریل یک عدد حاصل ضرب تمام اعداد طبیعی کوچکتر و مساوی آن عدد تا 1 است.

فاکتوریل را با علامت تعجب نمایش می دهند!

 

باحال بود ، نه؟؟؟؟

حالا وقتشه که برای دوستاتونم که ادعاشون میشه بفرستین

نوشته شده در سه شنبه 17 فروردين 1390برچسب:,ساعت 10:44 بعد از ظهر توسط mahsa| |

ازپدری پرسیدند آیا درست است که می گویند که :"زمانی فرا خواهد رسید که پسرها بزرگتر از پدرشان خواهند شد؟"گفت :اتفاقا این موضوع سخت ذهن مرا به خود مشغول کرده است‘البته کاری به استعداد و نبوغشان ندارم‘منظور من سن سال آنهاست!پرسیدند به چه دلیل؟گفت :به دلیلی که برایتان شرح میدهم:

وقتی 30ساله بودم فرزندمان متولد شد .

وقتی 1 ساله شد من 31 سال داشتم یعنی 31 برابر او سن داشتم .  

وقتی 2 ساله شد من 32 سال داشتم یعنی 16 برابر او سن داشتم .

وقتی 3 ساله شد من33 سال داشتم یعنی11 برابر او سن داشتم .

وقتی 5 ساله شد 35 سال داشتم یعنی 7 برابر او سن داشتم .

وقتی 10 ساله شد من 40 ساله شدم یعنی 4برابر او سن داشتم .

وقتی 15 ساله شد من 45 ساله شدم یعنی 3 برابر او سن داشتم .

حالا که 30ساله شده است ‘من 60 سال دارم یعنی فقط 2 برابر او سن دارم .

می ترسم اگر به همین منوال پیش برود به زودی از من جلو بزند و او بشود پدر من ومن بشوم پسراو!!!!!

نوشته شده در سه شنبه 26 فروردين 1390برچسب:,ساعت 9:29 بعد از ظهر توسط mahsa| |


Power By: LoxBlog.Com